۱۱ بهمن ۱۳۸۸

آسايش مرگ آلود



20 سال پيش ، دم گيت خروجي فرودگاه يه لحظه مكث كرد.برگشت پشت سرشو نگاه كرد و زير لب گفت: "خوش به حال اونايي كه اين حكومت رو قبول دارن...چه راحتن" چمدونشو برداشت و براي هميشه از ايران رفت.



20 سال بعد از اون ، من تو اتاقم ، لپ تاپ رو پاهام . نه چمدوني نه زير لب گفتني . فقط فك ميكنم :" خوش به حال اونا كه حكومت رو قبول دارن...چه راحتن"

۵ بهمن ۱۳۸۸

مرد(ک)ی با عبای شکلاتی*

خاتمی یک انسان است
خاتمی یک انسان دوست داشتنی است
خاتمی یک انسان خیلی خیلی دوست داشتنی است


خاتمی یک سیاستمدار است
خاتمی یک سیاستمدار با فرهنگ است
خاتمی یک سیاستمدار خیلی خیلی با فرهنگ است


اما...


خاتمی مدتی است خاتمی نیست
خاتمی مدتی است اصلأ خاتمی نیست
خاتمی مدتی است اصلآ اصلآ خاتمی نیست



*خاتمی نامرد هنوز دوست دارم

۴ بهمن ۱۳۸۸

سبزعلی

این علی کوچولو رو اون علی گنده هه هم بشنوه اشکش در میاد.

۲۹ دی ۱۳۸۸

تریدمیل

وسیله ای که مردمانی با زوایای منبسط در نواحی تحتانی ابتیاع نموده تا زمین به زیر پایشان گشته بلکم آن زوایا* قدری تنگ گردد.
*ایهام را حال نمایید

۲۷ دی ۱۳۸۸

مردن
فقط یکی از راه های دیدن خداست

البته
به اینکه باشه هم خیلی اطمینان ندارم

۲۳ دی ۱۳۸۸

تضاد فرهنگي و شكاف نسل ها

از محل كار زنگ مي زنن مي گن كجايي؟ ميگم دارم ميام اداره
ميگن اه اه اداره چيه؟ بگو شركت


تو خونه مي گن كجا ميري؟ ميگم شركت
ميگن اه اه اين سوسول بازيا چيه.بگو اداره ديگه


*تا اطلاع ثانوي كاَنَه يك عمله با غيرت پرسيدن كجا ميگيم سر ساختمون




۱۴ دی ۱۳۸۸

تهتیلات

این حوزه علمیه هم مث این بچه مدرسه ای ها که منتظرن یه برفی بیاد ، آویزونن یکی بمیره از مدرسه در رن!